جدول جو
جدول جو

معنی سیر خوردگی - جستجوی لغت در جدول جو

سیر خوردگی
حالت و کیفیت سیر خورده
تصویری از سیر خوردگی
تصویر سیر خوردگی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پیچ خوردگی
تصویر پیچ خوردگی
حالت و چگونگی پیچ خورده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چین خوردگی
تصویر چین خوردگی
چروک داشتن و ناهموار بودن سطح چیزی، در علم زمین شناسی ناهمواری هایی که در اثر فشار و تغییرات طبیعی در سطح زمین به وجود آمده است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سال خوردگی
تصویر سال خوردگی
کهنسالی، پیری
فرهنگ فارسی عمید
(خوَرْ / خُرْ دَ / دِ)
حالت و چگونگی چین خورده
لغت نامه دهخدا
(خوَرْ / خُرْ دَ / دِ)
عمل خیس خوردن. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(خوَرْ / خُرْ دَ / دِ)
حالت و چگونگی پیچ خورده. رجوع به پیچ خورده شود
لغت نامه دهخدا
(رِ خوَرْ / خُرْ دَ)
شیری که برای خوردن تهیه شده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
عمل چین خوردن، تحول و تغییر شکلی که در شکل طبقات زمین بر اثر فشار های جانبی و جنبشهای کوهزایی حاصل میشود و نتیجه اش تشکیل پستیها و بلندیها و وا ریختگی و عدم نظم طبقات قبلی است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیچ خوردگی
تصویر پیچ خوردگی
حالت و کیفیت پیچ خورده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیر خورده
تصویر سیر خورده
آن که معده اش از غذا به حد کافی انباشته شده
فرهنگ لغت هوشیار
حرمان، دل زدگی، واخوردگی، وازدگی، یاس
فرهنگ واژه مترادف متضاد